محل تبلیغات شما
شکایت های زیادی دست حاجی خان رسید و سردار جنگ خواست که او را زندان کند به همین شوند چند سرباز برای دستگیری او به دهق فرستاد ولی دیگر حاجی خان خیلی بزرگ شده بود توانسته بود رضا خان را شکست دهد و بسیاری از گردن کشان و ان محلی را سرکوب کند و ثروت زیادی هم داشت، به همین خاطر سربازانش، گماشتگان امیر اکرم را محاصره کردند ولی خود حاجی خان که مردی دور اندیش بود اجازه نداد مردم‌و سربازانش گماشتگان و ماموران دولتی را آسیبی بزنند به خاطر همین روی آن ها را به خانه آورد و صبحانه یشان داد و آن ها حکم دستگیری را به او نشان دادند و او و حاج آقا اسد چند نفر دیگر ، محترمانه به همراه آن ها راه افتادند تا نزدیکی هسنیجه عده زیادی از دهقی ها او راه همراهی کردند ولی همین که آن ها برگشتند، سربازان ، حاجی خان را دستگیر و به اصفهان بردند . دلیل دستگیری را نمی‌دانم ولی بایستی خود سری های او و یا شکست درست و نادرست مردم بوده باشد و یا شاید امیر اکرم با او دشمنی داشته است . حتی او را چوپ زدند ولی اصلا آه و ناله نکرد و به اسد آقا هم می گوید (مبادا در هنگام چوپ خوردن ناله ای کنی!) امیر اکرم قصد اعدام او را داشته که ماموریتی پیش می آید و او می رود و حاجی خان آزاد شده دوباره به دهق برمیگردد و تا سال 1320شمسی 1360قمری که بیمار شده و به اصفهان می‌رود ولی درمانش سودی نمی بخشد و به دهق بر می گردد و در می گذرد . او در نزدیک بیست و چند سال خانی و قبل از آن هفت ، هشت سالی سر پرست راهدار خانه دهق بود . سردار جنگ ، کربلایی آقا باقر را دستگیر در عالی قاپو به بند کشیدند و حتی می خواست فرار کند که از بخت بد از بالای دیوار و پشت بام عالی قاپو به حیاط آن افتاد ! و نه تنها فرار نکرده که پایش هم شکست و یکی از برادرانش نیز با توپ کشته شد .
کربلایی آقا باقر در پایان عمر در دهق می زیست و پدرم می‌گفت(در بچگی دیده بودمش بسیار نماز می خواند!) او در سال 1363ماهیانی در گذشت . همسر او خدیجه دختر فرج اله علیخانی بود و خاله پدر بزرگ مادرم می شد !
رضا خان کشته شد و خلیل هم که دید فرصتی برایش نمانده است با تفنگش و یک قرآن پیش سردار جنگ رفته و گفت یا بکش مرا و یا به این قرآن مرا ببخش و سردار او را بخشید و چون گستاخی هایش و بی باکی هایش را شنیده بود او را در ژاندارمری به کار گماشت!

منبع : دهق شهر درهای سنگی

نویسنده : رضا میرزارضی

ثبت نام مهد وپیش دبستانی تبسم

اولین یادواره شهدای گمنام شهردهق

#حکایتهایی_از_گذشته_شهر-دهق

دهق ,خان ,ولی ,حاجی ,ها ,، ,حاجی خان ,او را ,آن ها ,و به ,امیر اکرم

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Margaret's blog ریاضی آسان است فروشگاه اینترنتی jotunaha هشت و هشت ایبنا و خبر restdidisnalb خندان دلی بسان امین وام ده مرا tiomapipi Ronnie's info